مقالاتی درباره یادگیری زبان انگلیسی

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۴
اسفند

رفتار سازمانی

رفتار سازمانی چیست؟

در تعریف رفتار سازمانی به بیان ساده باید گفت در واقع رفتار سازمانی به بررسی نحوه تعامل افراد در درون یک سازمان می پردازد. تعریف ساده ی رفتار سازمانی این تعبیری را نداشته باشد که موضوع ساده ای به نظر می رسد و با ساده انگاری به آن نظر بیندازیم. واقعیت این است، از آنجایی که قرار است رفتار سازمانی تعامل انسانها را مورد بررسی قرار دهد اتفاقا بسیار پیچیده و در برخی مواقع تحلیل برخی رفتار ها غیر ممکن می شود. چرا که انسانها رفتار های متفاوتی در مکانهای متفاوت و فرهنگ های متفاوت از خود بروز می دهند.

مثلا رفتار یک فرد در منزل خود با رفارش در اجتماع و رفتارش در محیط کار متفاوت است. اینکه همکارش خانم باشد یا آقا بر رفتار وی تاثیر می گذارد. اینکه هکماران وی همشهری وی باشند یا خیر تاثیر می گذار است. لذا برای بررسی و تحلیل رفتار سازمانی و آموزش آن باید نیم نگاهی به علوم مختلفی نظیر روانشناسی و علوم اجتماعی داشت.

کارکردهای اصلی رفتار سازمانی در سه بعد مورد بررسی قرار می گیرند:

  1. بعد فردی

  2. بعد گروهی

  3. بعد سازمانی

بدین معنی که در جنبه فردی، تاثیر شخصیت افراد بر رفتار وی مورد بررسی قرار می گیرد. در جنبه گروهی تاثیر شخصیت فرد در تعاملات فی مابین در گروه و تیم مورد بررسی قرار می گیرد. و در نهایت در بعد سازمانی تاثیراتی که فرهنگ سازمانی بر رفتار افراد می گذارد، مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.

 

اهمیت رفتار سازمانی

 

از آنجایی که سازمانها موفقیت های خودشان را مدیون تیم های کاری خود هستند و این منابع انسانی است که سرنوشت و آینده ی یک سازمان را رقم می زند، تشکیل تیم های قدرتمند از اهمیت بالایی برخوردار است.

وقتی تیم تشکیل شد و افراد برای دستیابی به یک هدف مشترک گرد هم آمدند، به دنبال آن مدیر با چالش‌هایی نظیر مدیریت افراد با طرز فکرها، شخصیت ها و فرهنگ اجتماعی متفاوت ، مواجه خواهد شد.  لذا مدیر برای دستیابی به حداکثر کارایی تیم خود باید اهمیت رفتار سازمانی را درک مورد توجه قرار دهد.

 

اهداف رفتار سازمانی

 

هر مدیر باید یاد بگیرد که اولا چه افرادی را دور هم گرد بیاورد و استخدام کند که تیمش را تشکیل دهد. دوما خودش چطور با آنها رفتار کند و در نهایت رفتار آنها را چطور هدایت و کنترل کند. بر اساس این اهداف رفتار سازمانی ، مدیر اقدام به یادگیری دانش رفتار سازمانی می کند.

رفتار سازمانی

بعد فردی رفتار سازمانی

 

یکی از ابعاد رفتار سازمانی تاثیر شخصیت خود فرد بر نوع رفتار وی در سازمان است. باید گفت شخصیت فرد به نوبه ی خود بسیاری از تفاوت های رفتاری افراد در سازمان را توجیه می کند. اینکه فرد درون گرا باشد یا برون گرا به سادگی بخشی از رفتارها و نوع تعاملات فرد در سازمان را توجیه می کند . اینکه عزلت گزین باشد یا برتری طلب باشد و یا مهر طلب، همگی در نوع رفتار فرد تاثیر گذار هستند. لذا مدیر یک مجموعه باید بتواند به خوبی محیطی برای تعامل سازندهٔ افراد با شخصیت های مختلف ایجاد کند. تا بتواند محیطی پویاتر و امیدبخش را برای افراد بسازد. تا افراد با اخلاق و رفتار های متفاوت بتوانند در آن به حداکثر کارایی خود دست یابند.

دقت کنید که شما هرگز نمی توانید شخصیت افراد را تغییر دهید. پس بامید اینکه همه ی افراد در نهایت مثل هم خواهند شد و مجبور هستند با شرایط کنار بیایند، تیم تشکیل ندهید و افراد را استخدام نکنید.

ارزشهای فردی و رفتار سازمانی

 

در بعد فردی توجه به ارزشهای افراد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ارزش های فردی چیزهایی هستند که برای فرد بسیار اهمیت دارند و عملکرد و رفتار وی با این ارزشها همراستاست . ارزشهای فردی در طول زمان و بر اساس کسب تجربه فرد شکل می گیرند و در نسل های مختلف ارزشها متفاوت هستند. مثلا ارزشهای دهه­ی شصتی ها با دهه­ی هفتادی های کاملا تفاوت است. این موضوع را ما در جامعه بخوبی شاهد هستیم.

 باید بعنوان مدیر این را بدانید که افراد مایل به انجام کاری هستند که با ارزشهای آنان همخوانی داشته باشد. در همین راستا، توجه به  همخوانی ارزشهای افراد با سازمان و شغل بسیار حیاتی و مهم است. البته همخوانی ارزشها را باید در دو بعد بررسی کرد:

  1. همخوانی ارزشهای فرد با سازمان

  2. همخوانی ارزشهای فرد با شغل

در مفهوم ساده تر باید گفت همخوانی ارزشهای فرد با سازمان به شرایطی گفته می شود که ارزشهای فرد با ارزشهای سازمان همخوانی داشته باشد. و همخوانی ارزشهای فرد با شغل یعنی ارزشهای شخصی فرد با ارزشهای موجود در شغل همخوان باشد. مثلا شما نمی توانید فردی را که آموزش به دیگران جزو ارزشهای وی نیست را برای شغلی معلمی انتخاب کنید. همخوانی ارزشهای فرد با ارزشهای سازمان از اولویت بالاتری نسبت به همخوانی ارزش فردی و شغل دارد. در واقع شما مجاز نیستید که فردی را که ارزشهای وی با تیم و سازمانتان همخوانی ندارد بکار بگیرید ولو اینکه ارزشهای شغل با ارزشهای وی همخوانی داشته باشد. چون به هر ترتیب سازمان را دوست ندارد و کاری را هم که حتی با اینکه دوست دارد را دارد برای همان سازمانی انجام می دهد که دوستش ندارد. طبیعی است نتیجه چه خواهد شد.

تفاوت‌های دموگرافیک

 

موضوع دیگری که در بعد فردی رفتار سازمانی مورد توجه قرار می گیرد تفاوت های دموگرافیک افراد است. تفاوت های دموگرافیک این را بیان می کند که اعضای یک سازمان یا تیم از ابعاد مختلفی همچون جنسیت، نژاد، سن، گرایش‌های مذهبی، سطح تحصیلات و غیره تشکیل می شوند. و این تنوع دموگرافیک در رفتار سازمانی افراد تاثیر بسزایی دارد. مثلا اگر دموگرافی افراد خیلی شبیه به هم باشند کیفیت تصمیمات در سازمان به شدت افت می کند چرا که شباهت بالای دموگرافیک افراد خطر “موافقم ” را به دنبال دارد. بدین معنی وقتی افراد شباهت های دموگرافیک بالایی داشته باشند یکدیگر را به چالش نمی کشند و بدون فکر و چالش نظرات یکدیگر را تایید می کنند. لذا تنوع دموگرافیک در یک سازمان منجر به اخذ تصمیمات بهتری می‌شود.

از طرف دیگر در مبحث رفتار سازمانی به این نکته تاکید می شود که باید مدیران مراقب باشند خودشان گرفتار این موضوع نشوند و ناخوداگاه اقدام به استخدام افرادی کنند که دموگرافیک آنها شباهت بالایی با خودش دارد. چرا که انسانها به صورت ناخودآگاه تمایل به برقرار ارتباط با کسانی دارند که شباهت بالایی با خودشان دارند. از طرف دیگر نباید این گوناگونی دموگرافی افراد در نحوهٔ رفتار مدیر با کارمندش تاثیر داشته باشد.

 

تأثیر محیط سازمان روی رفتار سازمانی

 

درک ما از محیط اطراف مان در نوع رفتاری که از خود بروز می‌دهیم تاثیر بسزایی دارد. البته باید گفت این بدین معنی نیست که درک ما از محیط صحیح و کاملا منطقی است. در بسیاری از مواقع ما شواهد و ظواهر را بررسی میکنیم سپس عمق موضوع را بر اساس همین شناخت سطحی خود تخمین می زنیم. لذا درک ما از محیط سطحی بوده و مارا دچار توهم می کند. بنابراین رفتارهایی که بروز می دهیم هم دقیق نیست.

ما در محیط کار خود شواهدی را که می بینیم تعمیم می دهیم مثلا اگر فردی زیاد در سازمان راه برود و مدام خودش را شلوغ نشان دهد ما تصور میکنیم او فرد سخت کوش و پرکاری است و برعکس اگر کسی را پیوسته پشت میزش ببینیم فکر می کنیم او هیچ کاری انجام نمی دهد و احتمالا دارد بازی میکند. این نوع برداشت ها به سازمانی که در آن کار می کنیم نیز بستگی دارد چون ما فرد را در مقایسه با افراد دیگر سازمان ارزیابی میکنیم و نتیجه گیری می نماییم.

بر همین اساس محیط کار سازمانی که فرد در آن قرار میگیرد روی رفتار سازمانی وی تاثیر می گذارد. بنابراین باید مدیران توجه ویژه ای به محیط کاری افراد داشته باشند. مثلا محیط کاری و فضای کاری یک شرکت استارت آپ طبیعتا بسیار متفاوت تر از محیط کاری یک کارخانه است. و نوع رفتارها در این محیط نیز بسیار دستخوش نوع کار آنها قرار می گیرد. و یا فضای کاری و جو حاکم بر تیم های مالی سازمانها بسیار متفاوت تر از جو حاکم بر تیم IT و یا تیم فنی است. اینها همان محیط کار هستند که رفتار افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و باید گفت با فرهنگ کل سازمان متفاوت است. فرهنگ سازمان مبانی کلی تری را پوشش می دهد.

رفتار سازمانی

رفتار سازمانی و تاثیر آن از فرهنگ سازمانی

 

فرهنگ سازمانی مجموعه ای از ارزش‌ها، باورها، تفاهم‌ها و روش‌های تفکری است که در بین اعضای سازمان مشترک است و از طرف اعضای جدید نیز به عنوان روش‌های صحیح انجام کارها و تفکر دریافت می شود. و مطابق با آن رفتار می کنند.

فرهنگ سازمانی هم بعد دیگر رفتار سازمانی است و در واقع باید گفت یکی از تاثیر گذارترین فاکتورهای موثر بر رفتار سازمانی است. فرهنگ سازمانی در واقع راهنمای اصلی رفتار افراد و تیم هاست. و افراد جدیدی که وارد سازمان می شوند هم از فرهنگ سازمانی تاثیر گرفته و نوع رفتار سازمانی خود را رقم می زنند.

فرهنگ سازمانی از رفتار مدیران و موسسان سازمان ها نشات می گیرد. و به سادگی می شود اثرات رفتار آنها را در تمامی سازمان مشاهده کرد. من همیشه گفته ام که فرهنگ سازمانی سایه ای از افکار و شخصیت مدیر آن است.

مثلا سازمانی که مدیر آن فرافکنی می کند بعد از مدتی فرافنکی بخشی از فرهنگ آن سازمان می شود. چندی پیش در مورد قراردادی که به خوبی در یک سازمان پیاده سازی نشده بود با شرکت پیمانکار وارد مذاکره شدم که با کلی فرافکنی ، بازی با کلمات و اینکه هیچکس در ایران اینکار را نمی کند و امثالهم طرف شدیم. کار به مدیر عامل آن سازمان کشید. قبل از مذاکره با مدیرعامل آن سازمان ، من به کارفرما گفتم به احتمال قوی ایشان هم همان حرفها و مدل رفتاری را خواهد داشت. و جالب اینکه وقتی مذاکره را شروع کردیم دقیقا رفتارش شبیه افراد تیمش بود رفتاری پر از فرافکنی و بازی با کلمات بود. این تاثیر فوق العاده ای است که رفتار سازمانی از شخصیت مدیر می گیرد و چقدر هم تعیین کننده است.

 

موضوعات متاثر از رفتار سازمانی چیست ؟

 

رفتار سازمانی روی بسیاری از نیازها و عوامل موثر بر عملکرد فرد تاثیر می گذارد از آن جمله می توان گفت :

  • رضایت شغلی

  • تعهد سازمانی

  • انگیزه فرد

  • ارتباط با همکاران و مدیران

  • سازگاری با محیط کاری

  • استرس کاری

  • شادی در محیط کار و خوشحالی کارکنان

 

تاثیر فوق العاده رفتار سازمانی بر جوانب مختلف اهمیت این موضوع را پیش از پیش بالا می برد. لذا مدیران برای دستیابی به بالاترین بهره وری و کارایی ضروری است روی مباحث رفتار سازمانی عمیقتر وارد شده و از آن بهره برداری کنند. تا بتوانند تیم هایی عالی به وجود بیاورند.

 

رفتار سازمانی در ایران

 

هیچکس نیست که تاثیر فوق العاده فرهنگ جامعه را بر رفتار سازمانی انکار کند. رفتار سازمانی بخش اعظم دانش خود را از فرهنگ اجتماع دریافت می کند. لذا در مبحث رفتار سازمانی بی توجهی به فرهنگ جامعه نوعی خامی است.

متاسفانه موضوع تاثیر فرهنگ اجتماع در رفتار سازمانی موضوعی است که در ایران نادیده گرفته شده است. و اغلب مطالب و آموزش هایی که در حوزه رفتار سازمانی منتشر و تدریس می شود کپی از مطالب و تحقیقات خارجی است که موضوع فرهنگ جامعه ما در آن نادیده گرفته شده است. ما سعی کردیم در آموزشهای خود در این سایت مطالبی را ارائه دهیم که برگرفته از تجارب واقعی در سازمان های ایرانی باشد. تا استفاده کنندگان بتوانند به خوبی با محیط کار خود ارتباط برقرار کنند.

  • sahar62 heidari
۲۴
اسفند

مهارتهای مدیریت

مهارتهای مدیریتی

مدیریت ، بسیار فراتر از آن چیزی است که کارکنان در مورد آن فکر می کنند. یک مدیر بایستی مجموعه مهارتهایی جدای از مهارتهای فنی خود داشته باشد که بتواند محیط کاری مناسب برای کارمندان سازمان ایجاد و بهره وری آنان را بالا ببرد. همچنین یک مدیر باید بتواند سطح عملکردی و کیفیتی سازمان را به بالاترین سطح خود ببرد.

به طور مثال شما حتما عناوین زیر را شنیده اید:

مدیر مالی ، مدیر فروش ، مدیر فنی ، مدیر تولید ، مدیر بازرگانی ، مدیر تدارکات ، مدیر عامل و مدیر کارخانه و …

عناوین فوق یک کلمه ” مدیر ” دارند و یک بخش فنی و تخصصی .

صحبت اینجاست که برای کلمه ” مدیر ” در این پست ها سازمانی و فردی که تصدی این پست را دارد چه مهارتهایی باید وجو داشته باشد؟ ایا داشتن تخصص فنی در ان پست سازمانی کافی است؟ آیا تا کنون به این موضوع توجه داشته ایم که فردی که در پست مدیریت می نشیند در ابتدا باید مهارتهای مدیریتی را داشته باشد سپس مهارتهای فنی را؟

متاسفانه در سازمانها خیلی به داشتن مهارت های مدیریتی برای تصودی پست های سازمانی وجه نمی شود و صرف اینکه فردی متخصص و کارشناس خوبی باشد می تواند در پست های مدیریتی مشغول بکار شود. آموزشهایی هم در زمینه مدیریت به این افراد داده نمی شود.

شما به عنوان مدیر آیا با مهارت های مدیریت مدیران آشنایی دارید؟
چگونه می توانید مهارت های خود را در راستای آن کلمه مدیر در پست سازمانی خود بهبود ببخشید؟
آیا می دانید کدام مشخصه ها و مهارت ها برای یک مدیر بیشترین اهمیت را دارا است؟
شما بایستی بر روی کدام یک از مهارت های مدیریت و رهبری تمرکز کرده و آن ها را بیاموزید؟

مهارت های مدیریتی

جدای از مهارتهای فنی مهارت‌های مورد نیاز مدیران را می‌توان به سه دسته زیر طبقه‌بندی کرد. این سه دسته از مهارتها ، خود مجموعه ای از  مهارت های مدیریتی است که برای موفقیت در مدیریت ضروری و حیاتی هستند.

۱- مهارتهای فردی مدیران

این مجموعه مهارتها به شما انرژی بالایی داده و با ایجاد حسی بهتر نسبت به خود، انگیزه و اعتمادبه‌نفستان را بالا می برد. و می توانید به طور موثری در کارتان عمل کنید. داشتن یک سری از مهارت های فردی مدیریت می تواند از ضروریات مدیریت باشد. مدیر یک الگوی مهم برای کارمندان است و اگر مدیر نتواند یک سری از مهارتهای فردی را در خود تقویت کند نمی تواند انتظار داشته باشد کارمندان آن مهارت ها را کسب کنند. مدیران بسیاری به این موضوع توجهی ندارند. و از این نمی توانند مهارتهایی که برای انجام دقیق وظایف و نقش ها برای کارمندان ضروری است را در آنان نهادینه کنند.

۲- مهارتهای ادراکی مدیران

این دسته از مهارتها توانایی درک و تشخیص کارکردهای گوناگون سازمان و آگاهی از روابط و شناخت اجزا و عناصر مهم در موقعیت‌های مختلف را برای شما به دنبال دارد. به عبارت دیگر، توانایی درک و تشخیص اینکه کارکردهای گوناگون سازمان به یکدیگر وابسته بوده و تغییر در هر یک از بخش‌ها، بخش‌های دیگر را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

آگاهی از این روابط و شناخت اجزا و عناصر مهم در موقعیت‌های مختلف، مدیر را قادر می‌سازد که به طریقی تصمیم‌گیری یا اقدام کند که موجبات اثربخشی سازمان و رضایت کارکنان آن را فراهم نماید.

۳- مهارتهای انسانی مدیران

این دسته از مهارتها به شما توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ایجاد محیط تفاهم و همکاری ، شناسایی فعالیت مؤثر به عنوان عضو گروه و درک انگیزه‌های افراد و تأثیرگذاری بر رفتار آنان را می بخشد.

داشتن مهارت‌ های انسانی مستلزم این است که شخص بیشتر از هر چیز خود را بشناسد. به نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشد. عقاید و افکارش روشن باشند. اعتماد به نفس داشته باشد. به دیگران اعتماد کند. به عقاید، ارزش‌ها و احساسات دیگران احترام بگذارد. آنان را درک کند. از تأثیر گفتار و کردار خویش بر دیگران آگاه باشد و بتواند محیط امن و قابل قبولی برای جلب همکاری دیگران فراهم سازد.
کنش و واکنش متقابل مدیر با کارکنان زیر مجموعه اش ، حساسیت او نسبت به انگیزه‌ ی کارمندان و انتظارات و رفتارهای آنان کمک می‌کنند تا مدیر به مرور بتواند علل و عوامل شکل‌ دهنده رفتار کارکنان را درک کرده و راه و رسم کار کردن با دیگران و اثرگذاری بر رفتار آنان را بیاموزد.

این مهارتها مدیر را قادر می‌سازد که به طریقی تصمیم‌ گیری یا اقدام کند که موجبات اثربخشی سازمان و رضایت کارکنان آن را فراهم نماید.

مهارت های مدیریتی فوق برای هر نوع مدیریتی ضرورری و از الزامات یک مدیریت موفق و مؤثر است. و خبر خوب اینکه این مهارت‌ها ذاتی نبوده و قابل یادگیری و پرورش هستند.

برای ارتقاء این مجموعه مهارت های مدیریتی ، توصیه میکنیم در دوره مهارتهای حرفه ای مدیریت شرکت کنید.
در این دوره ۲۳ قانون و قاعده مدیریت در ایران ارائه می شود که به تنهایی می توانند از شما مدیری برجسته بسازند.

  • sahar62 heidari
۲۴
اسفند

مدیریت منابع انسانی

مدیریت منابع انسانی چیست ؟

منابع انسانی : اصطلاح منابع انسانی برای اولین بار در دهه ۱۹۶۰ میلادی ابداع شد و با توجه به اینکه به ارزش روابط کار و موضوعاتی مانند انگیزه، رفتار سازمانی و ارزیابی عملکرد می پرداخت به شدت جلب توجه کرد. منابع انسانی برای توصیف افراد و دپارتمانی که مسئولیت مدیریت منابع مرتبط با کارمندان را بر عهده دارد ، استفاده می شود.

مدیریت منابع انسانی:

مدیریت منابع انسانی نیز برای توصیف مدیریت و توسعه کارمندان در یک سازمان به کار می رود. که کار اصلی آن  نظارت بر همه امور مربوط به مدیریت سرمایه های انسانی سازمان است. همچنین مدیریت منابع انسانی شامل توسعه و اجرای برنامه هایی است که برای افزایش اثربخشی یک سازمان یا کسب و کار طراحی شده اند.

مدیریت منابع انسانی (HRM) فرایندی است که اساساً رویه ها ، وظایف ، فعالیت ها و سیاست های کلیدی یک سازمان را در رابطه با دارایی های اصلی خود یعنی کارمندان پوشش می دهد. از جمله  استخدام ، آموزش ، ارزیابی عملکرد ، تدوین سیاست ها و استراتژی های حفظ و نگهداری کارمندان.

مدیریت منابع انسانی

human resources

مدیریت منابع انسانی روی مدیریت و پرورش رابطه کارفرما و کارمند متمرکز است

چرا مدیریت منابع انسانی مهم است؟

اهمیت مدیریت منابع انسانی طی ۲۰ سال گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است ، زیرا نقش آن از ابتدای استخدام، مصاحبه ، تعیین حقوق و دستمزد و برنامه ریزی برای حفظ و نگهداری منابع انسانی غیرقابل انکار است. تیم HR به طور فعال در دستیابی به اهداف استراتژیک سازمان، با کمک به توسعه فردی کارمندان ، ارزیابی عملکرد آنها و توسعه فرهنگ سازمانی نقش بسزایی دارند. تیم مدیریت منابع انسانی امروز مسئولیت کارهای بسیار بیشتری نسبت به کارمندان سنتی یا وظایف اداری بر عهده دارند و می تواند با انجام صحیح وظایف اصلی خود در بکارگیری صحیح همراه با بهره وری بالای کارکنان بسیار مفید واقع شوند.

وظایف مدیریت منابع انسانی

  1. رسیدگی به دغدغه های کارکنان: بر خلاف مدیران شرکت که نظارت بر کار روزانه کارمندان را دارند، منابع انسانی با رسیدگی به نگرانی های کارمندان مانند مزایا، حقوق و دستمزد ، برنامه های بازنشستگی و رشد و توسعه آنان می تواند به بالا بردن سطح انرژی کارکنان کمک های شایانی کند. کار آنها همچنین ممکن است شامل حل و فصل اختلافات بین کارمندان یا بین کارمندان و مدیران آنها باشد.
  2. جذب کارمندان جدید: تیم مدیریت منابع انسانی در استخدام کارکنان با نظارت بر فرآیند استخدام (بررسی ها و مصاحبه های اولیه، آزمایش اعتیاد، سو پیشینه و غیره) به جذب افراد مناسب توسط مدیران کمک می کند.
  3. مدیریت فرایند جدایی کارکنان از سازمان: تیم مدیریت منابع انسانی در صورت ترک کار یا اخراج کارمندان باید مجموعه خاصی از کارها از جمله تکمیل روند قانونی ترک کار را انجام دهد. تسویه حساب نهایی کارمند، دریافت کالاها یا منابعی که در اختیار کارمند بوده است، نیز از جمله این کارها در زمان ترک کار است. البته کمک به حفظ شأن کارمند در زمان ترک کار و انجام این عملیات در کمال احترام جزو اساسی این فرآیند است.
  4. افزایش و حفظ انگیزه کارمندان : تیم های کارآمد HR کارمندان شرکت را ترغیب می کنند که تمام تلاش خود را برای موفقیت کلی شرکت بکنند. آنها غالباً با ایجاد محیطی مثبت و کارآمد بعلاوه طراحی سیستم های ارزیابی عملکرد سعی در بالا بردن انگیزه کارمندان می کنند. منابع انسانی این کار را با توسعه فردی کارکنان، برنامه ریزی های آموزشی، تسهیلات رفاهی و ایجاد فرهنگ مثبت و حمایتی تکمیل می کنند.
  5. طراحی سیستم ارزیابی عملکرد: یکی دیگر از وظایف بسیار مهم تیم منابع انسانی طراحی سیستم ارزیابی عملکرد است. سیستمی که بتواند عملکرد روزانه کارمندان را به اهداف اصلی سازمان پیوند بزند و میزان نزدیکی کارمندان به این اهداف را ارزیابی و پاداش تعریف نماید.
  6. برنامه ریزی ارتقا شغلی کارمندان: منابع انسانی باید کارمندانی که لازم است ارتقاء پیدا کنند را شناسایی کرده و جهت ارتقاء آنان، اقدامات لازم را انجام دهد. چرا که یکی از مهمترین دلایل ایجاد استرس در کارکنان، عدم ارتقاء است.

بسیاری از کارمندان در وجود خود امکان پیشرفت و ارتقاء شغلی را می بینند، ولی مدیریت هیچ وقت و یا خیلی دیر به این مهم پی می برد. لذا این وظیفه واحد منابع انسانی است که این افراد را شناسایی و برنامه ای برای ارتقا آنان تدوین نماید.

بسیار خوب تا اینجا در مورد منابع انسانی و مدیریت منابع انسانی همچنین وظایف اصلی مدیریت منابع انسانی گفتیم.

حتما بخوانید:اصول پنجگانه مدیریت چیست؟ : ۵ وظیفه اصلی مدیر

آنچه اکنون می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم مهارت مدیر در مدیریت منابع انسانی است.
 در سازمانهای متوسط و بزرگ معمولا واحدی به نام منابع انسانی وجود دارد و پست سازمانی به نام مدیر منابع انسانی در آن تعریف و فعال است.
متاسفانه بسیاری از مدیران گمان می کنند این واحدهای منابع انسانی است که باید به منابع انسانی سازمان رسیدگی کنند و کار مدیریت منابع انسانی را انجام دهند. باید بگویم این تصور کاملا غلط است.
مهارت مدیریت منابع انسانی را هر مدیری باید داشته باشد چه مدیر در سازمانهای خیلی کوچک دو تا سه نفره مشغول به کار باشد و چه در سازمانهای بسیار بزرگ ، به هر ترتیب هر مدیری مشغول مدیریت کردن افرادی است ، و این افراد هستند که باید خوب مدیریت و هدایت بشوند تا بتوانند اهداف سازمان ، بخش و یا واحد را به نتیجه برسانند.

پس با این توضیحات نتیجه گیری این می شود که :

هر مدیری نیازمند مهارت مدیریت منابع انسانی است چه یک نفر را مدیریت کند و چه هزار نفر

در این سایت تخصصی مدیریت کاربردی مطالب پیوسته ای برای مدیریت منابع انسانی به طور پیوسته منتشر می شود و البته همه ی آنها مشمول نکات کاربردی هستند که به سادگی در سازمانها و فرهنگ ایرانی قابل استفاده هستند.

در ادامه ده نکته ی اساسی در مدیریت منابع انسانی مطرح می کنم که به نظر من برای هر مدیری حیاتی و از اولویت هاست

نکات کاربردی در مدیریت منابع انسانی : ۱۰ نکته اساسی

  1. محیط کاری مناسب ایجاد کنید

برای اینکار ضروری است که در ابتدا یک نکته مهم را بررسی کنید و ببینید چقدر باعث می شوید که هر روز صبح کارمندان بی صبرانه منتظر آمدن در محل کارشان باشند.

داشتن محیط کار دلپذیر و شاد می تواند افراد را به محیط کارشان دلبسته کند.

بهترین امکانات را در محیط کار در اختیار آنان بگذارید . شما روی کارمندانتان سرمایه گذاری سنگین می کنید ، بنابراین تجهیزات به روز ، محیط مناسب و خوشایند ، سرویس رفت امد مناسب و خوب در اختیارشان قرار دهید. سالن غذاخوری ، سرویس بهداشتی خوب می توانند در بهبود فضا و محیط کار کمک های شایانی به بکند.

  1. شفاف سازی وظایف را در اولویت کارهایتان قرار دهید

به یاد داشته باشید که کارمندان هم مثل خودتان وقتی از کارشان لذت می برند که در محیط کار بسیار کارامد و موثرباشند. لذا باید شرح وظایف هر شغلی را به طور مرتب باز بینی و بروزرسانی کنید.

از طرفی کارمندان یک شرکت باید بتوانند به وضوح بیان کنند که اهداف شرکت چیست و چطور می توان به این اهداف دست پیدا کرد. کارمندان همچنین باید درک کنند که چگونه تلاشهای آنها با هدف سازمان ارتباط یا هماهنگی دارد.

  1. توانمندسازی کنید

تفویض اختیار یکی رروشهای قدرتمند توانمندسازی نیروی انسانی است . که اغلب مدیران از ان غافل هستند و بیشتر به تقسیم کار روی می اورند تا تفویض اختیار. تفویض اختیار با تقسیم کار متفاوت است.
ابتدا به افراد مسئولیت های پایینی بدهید و بعد موفقیت انان ، اختیارات انان را بیشتر و کارهای بیشتری را به آنها تفویض اختیار کنید تا آنان را هر روز توانمندتر کنید. کارگاه تفویض اختیار موثر می تواند در مورد اصول تفویض اختیار موثر به شما کمک های شایانی بکند.

  1. منصفانه به افراد حقوق بدهید

پرداخت حقوق منصفانه از اصول اولیه نگهداشت منابع انسانی است. شما نمی توانید حقوق پایینی پرداخت کنید و به دنبال مدیریت منابع انسنای عالی باشید. چرا که حقوق معقول و عرف جامعه جزو نیازهای اولی کارکنان است و در موردش نباید تعلل یا بحث کرد تمامی روشهای افزایش انگیزه کارمندان و انگیزه بخشی کارمندان بر این اصل استوار هستند که شما حقوق عرف جامعه کار را پرداخت می کنید. شما نمی توانید حقوق پایین تر از عرف پرداخت کنید و بعد انتظار داشته باشید افراد به طور پیوسته در اختیار سازمان باشند. البته پرداخت بالای حقوق هم محرک خوبی نیست و انگیزه ایجاد نمی کند. حقوق در حد متعادل و عرف بازار کار پرداخت کنید سپس روی جنبه های دیگر افزایش انگیزه کارمندان تمرکز کنید.

  1. استانداردهای واضح کاری تعریف کنید

شما باید به عنوان مدیر برای تمامی سطوح کاری و عملکردی افراد استانداردهای شفاف و قابل فهم تعریف کنید. واین استانداردها باید برای هرکسی قابل دستیابی باشد. سپس پله پله این استانداردها را افزایش دهید. در افزایش استانداردها کوتاهی نکنید. استانداردهای بالا باعث تحرک و شادابی تیم می شود و البته سطح انگیزه افراد را بالا می برد.
همچنین باید با تک تک افراد در مورد این استانداردها و اهداف مورد نظرتان به بحث بپردازید و با انها به توافق برسید.

من در کارگاه هدف گذاری و برنامه ریزی موثر در مدیریت روشهای کاربردی بسیاری را برای تعریف اهداف و نحوه اطلاع رسانی این اهداف به کارمندان را آموزش می دهم.

  1. عملکرد افراد را ارزیابی کنید

ارزیابی عملکرد افراد از بخشهای مهم مدیریت منابع انسانی است . اگر نتوانید در این بخش به خوبی عمل کنید مطمئن باشید دچار اشتباهات فاحشی در پرداخت ها ، تشویق ها و تنبه ها می شوید که آسیب های زیادی به منابع انسانی وارد می سازد. افراد توانمند دیده نمی شوند و افرادی که عملکرد خوبی ندارند هم خودشان را در سایه افراد توانمند قرار می دهند و شما هرگز موفق به کشف این تفاوت ها نخواهید شد. عدم ارزیابی عملکرد یکی از نابود کننده های انگیزه منابع انسانی است.

  1. بازخورد بدهید

بازخورد دادن هم یکی دیگر از مهارتهای مهم مدیریت است. بازخورد دادن می تواند سطح انگیزه افراد را به شدت بالا ببرد تا آنجایی که من به بازخورد می گویم تزریق داروی انگیزشی به سازمان.

از طرف دیگر ندادن بازخورد باعث ایجاد سوتفاهم های بسیاری در سازمان می شود.
پیشنهاد می کنم وبینار بازخورد موثر مدیریتی را رایگان دانلود کنید تا بتوانید این مهارت را در خودتان افزایش دهید.

  1. نگذارید افراد احساس نا امنی کنند

امنیت شغلی برای همه ی انسانها مهم است. هیچ وقت کارکنان تان را تهدید نکنید تهدید به اخراج و یا تهدید به بیکار شدن می تواند مانند یه موریانه مغز کارکنان شما را بخورد و انگیزه انها را نابود کند . این تهدیدات باعث از بین رفتن خلاقیت افراد خواهد شد. البته به انها هم قول کار دائمی را ندهید چون هیچ شرکتی نمی تواند اینده را پیش بینی کند از طرفی ممکن است فردی به خوبی کار نکند و تلاشی برای رسیدن به استانداردهای سازمان نکند و شما مجبور به اخراج باشید. تهدید به اخراج از خود اخراج خطرناکتر است هر زمانی که تصمیم به اخراج یک فرد گرفتید همان موقع ان را اجرا کنید تهدید نکنید.

  1. الگوی خوبی باشید

اگر شما مدیر پرخاشگری هستید، تیم شما از شما برداشت خوبی نخواهد داشت و حتما دچار اشتباهات زیادی خواهند شد . مدیریت با پرخاشگری بسیار زیانبار است. افراد به شما نگاه می کنند سپس در سازمان رفتار می کنند کارکنان مانند کودکان هستند الگوهای خود را از مدیران انتخاب می کنند و بر اساس عملکرد آنان اقدام می کنند. بنابراین مودب ، وقت شناس ، وفادار نسبت به شرکت و کار آمد باشید تا الگوی مناسبی برای کارمندانتان باشید.

  1. به کارمندان احترام بگذارید

احترام گذاشتن به افراد می تواند باعث بالا رفتن بهره وری افراد شود . هر انسانی یک نیاز درونی قدرتمند دارد به نام احترام . پس شما این نیاز را به آنها بدهید و بهره وری بالا را دریافت کنید.
توصیه میکنم این فیلم را که  در خصوص احترام به کارمندان است ببینید.

  • sahar62 heidari
۲۴
اسفند

با این ۵ مهارت بهترین مدیر دنیا شوید

 مهارت بهترین مدیر دنیا شوید

یک کسب و کار خوب فقط به کارمندان خوب بستگی ندارد. بلکه به مدیران خوب نیز نیاز دارد که این کسب و کار را اداره و کنترل کنند. در حقیقت بدون حضور یک مدیر خوب، حتی بهترین کارمندان نیز ممکن است تحت فشار قرار گیرند، کم تحرک شوند و تمایلی به فعالیت نداشته باشند. در اصل، مدیرها باید به هر دو مهارت فنی و تجاری تسلط داشته باشند تا بتوانند کارمندان را مدیریت کنند. برای مثال، آن‌ها باید دانش لازم در ایجاد یک تیم، بیان بازخورد مناسب به کارمندان، برقراری ارتباطات، سیستم سازی و … داشته باشند تا بتوانند خود را به عنوان یک مدیر خوب معرفی کنند.

مهارت‌های اصلی و مورد نیاز یک مدیر

با وجود اینکه فرهنگ سازمانی در شرکت نقش مهمی دارد، اما شصت درصد کارمندان می‌گویند که به خاطر مدیریت بد کارفرما، شغلشان را رها کرده‌اند و حتی از خیر مزایای شرکت گذشته‌اند. طبق مطالعات جهانی، یک مدیر تا ۷۵ درصد روی استعفای کارمند خود تاثیر می‌گذارد.

از عوامل دیگری که روی حضور یا استعفای یک کارمند تاثیر می‌گذارد، می‌توان به رعایت فرهنگ سازمانی در شرکت، راحتی و آسایش در محل کار و قدردانی به موقع از کارمندان اشاره کرد. در مورد آخر، اگر کارمند کاری باکیفیت ارائه دهد و شما دائما از او ایراد بگیرید، مطمئنا زمینه‌های لازم جهت استعفای او را فراهم کرده‌اید.
اما برای اینکه بهترین مدیر دنیا شوید، باید چه مهارت‌هایی را داشته باشید؟ در ادامه با جزئیات کامل به مهارت‌ها می پردازیم.
مدیریت مناسب تیم
دیگر آن روزها تمام شد که کارمندان تلاش می‌کردند از زیر بار کار کردن فرار کنند. امروزه اکثر کارمندان دوست دارند در شرکت فعال باشند و خودی نشان دهند. آن‌ها می‌خواهند ایده‌های سازنده‌ی خود را مطرح کنند و در توسعه‌ی شرکت نقش موثری داشته باشند. خلاصه اینکه بخشی از یک تیم باشند نه یک ماشین. در اینجا چند نکته برای توسعه مهارت‌های شما جهت مدیریت یک تیم آورده شده است.

• اطلاعاتتان را تکمیل کنید: حتما راجع به پروژه و برنامه‌ی شرکت اطلاعات کاملی داشته باشید. علاوه بر این، وظایف و مسئولیت تیمتان را به خوبی بشناسید. به جای اینکه دائما به این نکته فکر کنید که هیچ‌کس در تیم درست کار نمی‌کند، مسئولیت هرکس را به خوبی بدانید تا اشتباها کسی را قضاوت نکنید.

برخی از کارمندان سروصدای کمتری دارند، ولی کارشان حرف ندارد. اما چون به چشم نمی‌آیند، قضاوت می‌شوند و در نهایت، تصمیم می‌گیرند که تیم را ترک کنند.

علاوه بر این، برنامه‌های شرکت را با تمام اعضای تیم به اشتراک بگذارید و کسی را نادیده نگیرید. این باعث می‌شود تیم خود را به خوبی مدیریت کنید و به کارمند، حس مفید بودن بدهید.

• اهداف شرکت را به طور واضحی شرح دهید: کدام وظایف مهم‌تر و فوری هستند؟ چه اهداف و ارزشهایی برای شما مهم هستند؟
• فعالیت تیمی ایجاد کنید: در حقیقت، بخش بزرگی از ساخت یک تیم، همان یار جمع کردن است. اما این یار جمع کردن را نباید با یارکشی اشتباه بگیرید. با یک برنامه‌ریزی صحیح سعی کنید تمام اعضای تیم را به همکاری مشترک ترغیب کنید.

به این ترتیب هم ارتباط آن‌ها را در محیط کاری بهتر می‌سازید، هم در رسیدن به هدف نهایی موثرتر عمل می‌کنید.
• نیروهای خود را بشناسید: قرار نیست کارمند را به واسطه‌ی کاری که انجام می‌دهد بشناسید! برخی از کارمندان استعداد‌های نهفته‌ی زیادی دارند یا حتی می‌توانند در بخش‌های مختلفی به شما کمک کنند.

اگر کارمندتان به اینکار علاقه نشان داد، پس از او استفاده کنید. تقریبا ۷۰٪ از کارمندان می‌گویند که اگر کارفرمایان از مهارت آن‌ها بهتر استفاده کنند، احساس رضایت بیشتری می‌کنند. پس در شناخت استعداد آن‌ها کوشا باشید.
• در جریان کارها قرار بگیرید: این می‌تواند سخت‌ترین قسمت مدیریت باشد. زیرا بین نظارت صحیح و خراب‌کاری و نابودی کارمند مرز باریکی وجود دارد. اگر می‌خواهید بر کار کارمندان نظارت داشته باشید، این کار را صحیح انجام دهید و کارمند بیچاره را تحت فشار نگذارید!

اگر از کار او فقط تا حدی سردرمیاورید، با دخالت بیجا او را کلافه نکنید و کارش را به مسئولی که بیشتر از شما از آن رشته سردرمیاورد، محول کنید. سعی کنید در جریان تمام کارها قرار بگیرید؛ به کارمندان خود روحیه دهید؛ بازخورد مناسبی بیان کنید و فضای تیمی مناسبی را در بین اعضا ایجاد نمایید.
• مخالف تعامل صمیمانه در بین کارمندان نباشید: اگر در بین اعضای تیم روابط صمیمی وجود داشته باشد، حتی در صورتی که با نظر یکدیگر مخالف باشند، کمر به قتل یکدیگر نمی‌بندند و با آرامش این مخالفت را اعلام می‌کنند.
• به تیم خود پاداش دهید: همین امر در مورد کارمندان نیز انجام می‌شود. به خاطر موفقیت‌های تیمی جشن بگیرید. از بازخورد خوب رئیس با کارمندان صحبت کنید و حتی آن‌ها را به رئیس معرفی نمایید.

به این ترتیب احساس خیلی خوبی در میان اعضا به وجود خواهید آورد.

برای اینکه در مهارت تیم سازی تبحر بیشتری پیدا کنید و به این مهارت مسلط شوید کارگاه تیم سازی را به شما پیشنهاد می کنم.

 

بازخورد خود را با روش مناسبی بیان کنید

اکثر کارمندان از جلسه ارزیابی سالانه می‌ترسند. اما در حقیقت، اگر شما در طول سال بازخورد خوبی ارائه دهید، دیگر جای ترس و تعجبی باقی نمی‌ماند. یعنی هر کارمند به خوبی می‌داند که چه چیزی انتظارش را می‌کشد.

کارمندان تمایل دارند که راجع به نقاط ضعف و قوت کاری خود، بدانند. آن‌ها همچنین می‌خواهند احساس راحتی داشته باشند و اگر نیاز بود، از شما سوال کنند و کمک بگیرند. بنابراین، در طول سال به کارمندان بازخورد بدهید. حالا این بازخورد می‌تواند طی جلسات رسمی صورت بگیرد یا غیر رسمی و صمیمانه بازگو شود.
در بیان بازخورد، زیاده‌روی نکنید. افراط و تفریط هردو می‌توانند مشکل ساز باشند. پس باید علاوه بر انتقاد از کارمندان، راجع به نقاط قوت او نیز صحبت کنید تا برای ادامه‌ی کار و اصلاح خود، انگیزه داشته باشد.
در ادامه چند نکته را یاد‌آور می‌شویم که هنگام بیان بازخورد آن‌ها را رعایت کنید:‌
• مثبت‌نگر باشید: قرار نیست فقط شکایت کنید و مشکلات را در نظر بگیرید. سعی کنید نیمه‌ی پر لیوان را نیز ببینید. پس به مشکلات به شکل مسئله‌ای قابل حل نگاه کنید.
• راجع به مشکل صحبت کنید، نه شخصیت کارمند: اقدامات لازم چیست و چه تاثیری باید داشته باشد؟ در صورت امکان مثال بزنید.
• راه‌حل پیشنهاد دهید: ابتدا از کارمند بخواهید که راجع به ایده و راه‌حلش صحبت کند. سپس راه‌حل‌های مورد نظر خود را نیز پیشنهاد کنید. وگرنه بدتر او را بی‌انگیزه یا حتی عصبانی می‌کنید.
• برای بیان بازخورد، به موقع اقدام کنید: منتظر این نباشید که مشکلی بزرگ ایجاد شود تا بازخورد بدهید. موقعیت شغلی کارمند را به خطر نیندازید و با او راجع به مشکلات صحبت کنید. یعنی تا وقتی که مشکل کوچک و قابل حل است اقدام کنید. شما که با کارمندتان تعارف ندارید!
• بازخورد را به مکالمه تبدیل کنید: بازخورد برای توسعه‌ی شرکت است، نه تخریب شخصیت کارمند! پس سعی کنید که آن را در قالب یک مکالمه‌ ارائه دهید.
 پیگیری کنید: اگر بازخورد در مورد یک مشکل است، برنامه ای را برای بررسی مجدد تهیه کنید تا راه حلی برای آن پیدا کنید.
برای تسلط بر مهارت بازخورد دادن توصیه میکنم کتاب بازخورد موثر مدیریتی را دانلود کنید.

به کارمندتان مسئولیت انجام کارهای مهم‌تر را محول کنید

کارمندان دوست دارند در شرکتی بمانند که برایشان ارزش قائل می‌شوند. این صحیح است که بیان بازخورد خوب و ایجاد فعالیت‌های تیمی در این امر کمک می‌کند. اما اگر به آن‌ها اعتماد داشته باشید نیز می‌توانید انگیزه و اعتماد به نفسشان را بالاتر ببرید.
یکی از روش‌های انجام این کار، این است که به کارمند مسئولیت انجام پروژه‌ای مهم را بدهید.

البته همیشه حسی قوی به ما می‌گوید که اگر خودم انجامش بدهم، نتیجه بهتر از آب درمی‌آید. اما در هر صورت، بهتر است به کارمندتان در این زمینه اعتماد کنید.
برای اینکه این مرحله را به خوبی انجام دهید، بهتر است موارد زیر را رعایت کنید:

پروژه را به خوبی و با جزئیات توضیح دهید.
مهلت انجام پروژه را با تاکید کافی بیان کنید.
بر اساس مهارت کارمند، او را وادار به انجام پروژه کنید.
در طول زمان انجام پروژه در دسترس کارمند باشید.
از پاسخ به سوالات کارمند طفره نروید.

اگر هنوز نمی‌توانید پروژه‌ای را به کسی محول کنید، از وظایف و فعالیت‌های کوچک شروع کنید. هرچه بیش‌تر پیش می‌روید، پروژه‌های بزرگتری را کنترل کنید و آن‌ها را به کارمند بسپارید.
در ابتدا ممکن است به نظر برسد که اگر خودتان به تنهایی پروژه را انجام دهید، کار سریع‌تر و باکیفیت‌تر پیش برود. اما این نکته را به یاد داشته باشید که صرفا قرار نیست پروژه انجام شود. به عنوان یک مدیر خوب، شما باید به پیشرفت کارمندتان در طول انجام پروژه کمک کنید تا پروژه‌های بعدی، با کیفیت و سرعت بیشتری انجام شود.
برای تسلط بر مهارت تفویض اختیار و مسئولیت پذیر کردن کارمندان، کارگاه مهارت تفویض اختیار موثر را توصیه میکنم

مدیریت زمان

جالب است بدانید که مدیریت زمان نسبت به برقراری ارتباط با کارمندان، اهمیت بیشتری دارد. چون کارمندان دوست دارند مدیری ماهر و مسلط را روبه‌روی خود ببینند. البته این مدیریت زمان روی نحوه‌ی ارتباط شما با کارمندتان نیز تاثیر دارد. مدیرانی که همیشه تحت فشار قرار می‌گیرند یا برای مهلت گرفتن دائما در حال جنگ هستند، استرس بیشتری دارند.

در بهترین حالت کارمندان نمی‌توانند ارتباط خوبی با شما داشته باشند و حتی از بیان مشکلات خود امتناع می‌ورزند. چون شما را همیشه در حال درگیری می‌بینند. در بدترین حالت، کارمند یک فاجعه به بار می‌آورد و کار بیشتری روی دوش شما می‌گذارد.
برای مدیریت زمان می‌توانید از تلفن همراه خود استفاده کنید و حتی اپلیکیشن مناسبی جهت انجام این امر، نصب نمایید. بهترین مدیرها معمولا صبح‌ها پروژه‌های مهم‌تر و طولانی‌تر را انجام می‌دهند.

برخی دیگر نیز تا زمان اتمام پروژه در اتاقشان را می‌بندند تا بتوانند آن را به اتمام برسانند. در طول روز نیز ساعات خاصی را از اتاق خارج می‌شوند تا بر کارمندان خود نظارت داشته باشند. سعی کنید هر روز یک ساعت مشخص سر نزنید و ساعات متغیری را برای نظارت در نظر بگیرید.

ارتباط موثر

بدون شک، بهترین مدیرها در برقراری ارتباط با کارمند، موفق هستند. این پنجمین مشخصه‌ای است که هر کارمندی برای رئیس خود آرزو می‌کند. اگر بتوانید روابط خود با کارمندتان را به خوبی مدیریت کنید، به عنوان شخصی حرفه‌ای شناخته می‌شوید. به مرور زمان می‌توانید پروژه‌های موثرتر و مفیدتری نیز بسازید.

اهداف ارتباطات

آیا تا به حال در مکالمه‌ای شرکت کرده‌اید که ابتدا با سوالات دوستانه شروع شود و در انتها، به یک جنگ تمام عیار ختم گردد؟
قرار نیست برای هر ارتباطی برنامه‌ریزی کنید. ولی اگر طرف حساب، کارمند شما است، پس حتی برای گپ‌های خودمانی نیز باید هدفی داشته باشید.

حتی اگر حال او را می‌پرسید، باید هدف مشخصی داشته باشید. وگرنه کارمند را نگران می‌کنید. سعی کنید حرفتان را واضح و مشخص بزنید و برای او معما طرح نکنید.

زمان‌بندی

اگر هدف خود را بدانید، زمان‌بندی را نیز رعایت می‌کنید. اگر کارمند شما درگیر پروژه‌ای است که مهلت خیلی کمی برای انجام آن دارد، پس تحت فشار است و تحمل شنیدن هر انتقادی را ندارد. اما اگر شخص آرامش فکری دارد، پس می‌توان با او ارتباط موثری برقرار کرد. به این ترتیب هم می‌توانید با او بهتر ارتباط برقرار کنید و هم راجع به بازخوردهایتان صحبت کنید.

گوش شنوا داشته باشید!

ارتباط دو طرفه است. اما اغلب اوقات، مکالمات مدیر با کارمند یک طرفه است. اگر در برقراری ارتباط با کارمند، تنها کسی که حرف می‌زند شما باشید؛ تنها نیمی از هدف مکالمه را پیش می‌برید. در حقیقت دیگر نمی‌‌توان اسمش را مکالمه گذاشت. اگر مکالمه یک طرفه باشد، باعث می‌شود کارمندانتان احساس کمبود کنند.
اما اگر به خوبی به حرف کارمندتان گوش دهید، احساسات آن‌ها را درک می‌کنید و هدفشان را متوجه می‌شوید. پس هنگام مکالمه با کارمند، به او فرصت دهید تا حرف‌هایش تمام شود. در ادامه نکاتی کاربردی جهت گوش کردن به صحبت کارمند و برقراری مکالمه‌ی موثر ذکر می‌کنیم:

• عجول نباشید: قبل از به اتمام رسیدن حرف کارمند، سخنش را قطع نکنید.
• به زبان بدن کارمند دقت کنید: آیا هنگام حرف زدن دست به سینه هستند و اخم می‌کنند، یا سرشان روی شانه‌شان خم شده و حالت مظلومی به خود گرفته‌اند؟
• آرامش خود را حفظ کنید: شما به عنوان مدیر، همیشه حق این را دارید که با کارمندتان مخالفت کنید. اما سعی کنید دیدگاه آن‌ها را نیز بفهمید.
• سؤال بپرسید: سؤالات می‌توانند شخص را به توضیح بیشتر ترغیب کنند.
• به آنچه گفته‌اند برگردید: جملات خودشان را دقیقا تکرار نکنید. سعی کنید درک خود از جمله‌ی کارمند را بیان کنید تا از بروز سوتفاهم جلوگیری شود.

تکرار مکالمه

بهترین راه برای توسعه کار تیمی، بیان بازخورد خوب و آشنایی با نیروها طی جلسات خصوصی و دونفره است. با این حال، بررسی‌ها نشان می‌دهد که بیش از ۲۰٪ کارمندان کمتر از یک بار در ماه با مدیران خود ملاقات می‌کنند.

از این بدتر اینکه، ۴٫۸٪ از آن‌ها فقط سالی یک بار با آن‌ها دیدار می‌کنند و ۳٫۸۵٪ از کارمندان، هرگز مدیر خود را نمی‌بینند!
اگر ارتباط موثری با کارمندان خود برقرار کنید، به آن‌ها کمک می‌کنید تا شما را بهتر بشناسند. حتما لازم نیست که ارتباط حضوری صورت بگیرد. با وجود پیشرفت تکنولوژی و اینترنت، حتی در تلگرام و واتس‌آپ نیز می‌توانید با کارمندان خود ارتباط برقرار کنید و این تعامل را حفظ نمایید.

پرحرفی نکنید

سعی کنید هنگام صحبت کردن، پرحرفی نکنید. وگرنه حوصله‌ی کارمند سر می‌رود و مکالمه تاثیر برعکسی می‌گذارند. برای ایجاد مکالمه‌ای موثر، از نکات زیر کمک بگیرید:

• هنگام راهنمایی، از جملات ساده استفاده کنید و واضح حرف بزنید.
• از قبل لیستی آماده کنید تا حرف‌هایی که می‌خواهید بگویید فراموش نشود. به این ترتیب حرف‌هایتان وارد حاشیه نمی‌شود.
• از کلمات صحیح استفاده کنید. به این ترتیب کارمند هیچ‌وقت دچار سوتفاهم نمی‌شود.

راه‌های ارتباطی

برای برقراری ارتباط با تیم خود، باید چند راه مختلف داشته باشید و به جلسات حضوری اکتفا نکنید. برای مثال می‌توان به ایمیل، گپ، تماس تلفنی و کنفرانس ویدیویی اشاره کرد. در صورت لزوم می‌توانیدکانالی تشکیل دهید و مطالب لازم را در آن به روز رسانی کنید. و یا یک گروه مشترک ایجاد کنید.

اعتدال را رعایت کنید

نحوه صحبت کردن شما با یک نفر با نحوه صحبت‌کردن با یک گروه متفاوت است. به همین ترتیب، نحوه‌ی برقراری ارتباط به کمک ایمیل با تلگرام و واتس‌آپ متفاوت است.

از کلمات فراتر بروید

البته منظورمان این نیست که کارمندتان را در آغوش بگیرید. اما برقراری ارتباط را به زبان گفتاری یا نوشتاری محدود نکنید. برخی از نکات بهتر است از طریق نمودارها بیان شوند. حتی می‌توانید از استیکرهای مختلف جهت تشویق کارمندتان استفاده کنید و مکالمه را از حالت خشک و رسمی خارج کنید.

علاوه بر این، می‌توانید این ارتباط را با پاداش دادن به کارمندهای خوب بهتر کنید. تشویق و قدردانی در گروه نیز می‌تواند کارساز باشد. پس فقط به ارسال استیکر «تشکر» اکتفا نکنید.

برای تسلط به این مهارت مهم، کارگاه مهارت ارتباطی مدیر را به شما پیشنهاد می کنم.

کارگاه حرفه ای مهارت های ارتباطی مدیر

کارگاه حرفه ای مهارت های ارتباطی مدیر

سخن پایانی

اکر کارفرما و مدیر، مدیریت بلد باشد؛ کارمند نیز به او وفادار خواهد ماند. کارمندی که مدیر خوبی داشته باشد، انگیزه‌ی بیشتری دارد و نسبت به شغل خود احساس خیلی عالی دارد. درنتیجه عملکرد بهتری نیز خواهد داشت. به جز مواردی که در این مقاله بیان کردیم، صدها مهارت دیگر نیز وجود دارند که از شما، مدیری فوق‌العاده می‌سازند. پس تا می‌توانید روی مهارت‌های فردی و مدیریتی خود کار کنید.

  • sahar62 heidari
۲۴
اسفند

اصول پنجگانه مدیریت چیست؟ : ۵ وظیفه اصلی مدیر

صاحب نظران علم مدیریت همواره توجه خاصی به وظایف مدیریت داشته اند. چرا که این حیطه در بردارنده بسیاری از کارکردهای اصلی مدیریت است و برای مدیران و علاقمندان به حوزه ی مدیریت جهت دهنده و روشن کننده مسیر است.

 

در مورد وظایف اصلی مدیر ، نظرات مختلفی از سوی صاحب نظران علم مدیریت بیان شده است. اما آنچه مسلم است این است که اغلب آنان بر روی ۵ وظیفه اصلی مدیر توافق نظر دارند. این پنج وظیفه اصلی مدیر که اصول پنجگانه مدیریت هم نامیده می شود در زیر آورده شده اند:

  1. برنامه ریزی
  2. سازماندهی
  3. به کار گماردن
  4. رهبری
  5. کنترل

باید گفت نظرات تکمیلی تری بر این ۵ وظیفه مدیریت نوشته شده است که به جهت تکامل این وظایف مدیریت بوده است که مورد بحث ما در اینجا نیست. من در اینجا قصد ندارم مبانی علمی این موضوعات را مورد بحث و بررسی قرار دهم چرا که یکی از اشکالات مهمی که همواره بر سر راه مدیران و علاقمندان به مدیریت وجود داشته و دارد.

“تکیه و حرف منابع و اساتید مدیریت بر مفاهیم نظری مدیریت است و همیشه جای خالی یک منبع کاربردی وجود داشته است. جایی که بین مبانی نظری و تئوری مدیریت و دنیای واقعی مدیریت یک ارتباط منطقی برقرار نماید.”

همانطور که همه ی ما می دانیم مبانی نظری و تئوری مدیریت اغلب، کارکردهای عملی و کاربردی لازم در حین مدیریت و تصمیم گیری مدیران را ندارند. لذا در اینجا این پنج وظیفه اصلی مدیر را از دید کارکردی و کاربردی آنان مورد بررسی قرار دهیم.

 

برنامه ریزی در مدیریت

برنامه ریزی یکی از اصلی ترین مهارت ها و وظایف اصلی مدیران است که فقدان آن آسیب هایی جدی به پیکره ی سازمان ها وارد می سازد.

  1. برنامه ریزی : اصل اول از اصول پنجگانه مدیریت

برنامه ریزی تنها وظیفه مدیران است که تمامی صاحبنظران علم مدیریت بر آن اتفاق نظر دارند.

برنامه ریزی یکی از اصلی ترین مهارت ها و وظایف اصلی مدیران است که فقدان آن آسیب هایی جدی به پیکره ی سازمان ها وارد می سازد.

برنامه ریزی شامل پیش بینی عملیات های سازمان و تعیین روشها و مسیرهای دستیابی و اجرای آنها به منظور دستیابی به اهداف اصلی سازمان است.

مدیران بدون داشتن هدف و برنامه ریزی در واقع پیوسته در حال واکنش دادن به اتفاقات روزمره و بحران ها هستند، لذا به سمت و سوی مسیر مشخصی نمی روند علیرغم اینکه همیشه مشغول هستند و فرصت کافی برای رسیدگی به وظایف دیگر خود ندارند. بسیاری از مدیران مشغول بودن را نشانه ی مفید بودن می دانند که این خطایی بزرگ است که چشم مدیران را بسته نگه می دارد. لذا قادر به دیدن واقعیت ها نیستند و دلایل اغلب شکستها یشان را نمی توانند ببینند.

در هر برنامه ریزی، نیاز به داشتن یک هدف است و بدون هدف تقریبا برنامه ریزی هم غیر ممکن می شود. لذا توصیه می کنم قبل از هر چیز اهداف سازمانتان را به درستی تعریف کنید. سپس این اهداف را خرد و به زبان تیم های زیرمجموعه سازمان ترجمه نمایید. آنگاه به سمت برنامه ریزی بروید.

این در مورد برنامه ریزی کلان است. به تبع برای برنامه ریزی های روزانه و کوتاه مدت هم ما به این اهداف نیاز داریم. برخی برنامه ریزی های روزانه جدای از اهداف اصلی سازمان هستند که خود آنها هم باید یک هدفی داشته باشند تا بتوان برنامه ریزی درستی انجام داد.

تعیین هدف ها یکی از مهمترین عوامل در میزان دستیابی به یک مدیریت موثر در سازمان است. هدف ها همان نتابج مورد انتظار ما از اجرای برنامه ها می باشند و باید مشخص و قابل اندازه گیری باشند.

الویت بندی هدف ها هم از مهارتهایی است که هر مدیری باید آنرا بیاموزد و تشخیص دهد که در این لحظه چه چیزی اولویت دارد. پس با اینکه برنامه ریزی یکی از وظایف اصلی مدیریت است اما بدون هدف گذاری برای سازمان و شرکت امکان برنامه ریزی وجود ندارد. و به نظر من باید اسم این وظیفه را هدفگذاری و برنامه ریزی گذاشت.

محصول هدف گذاری و برنامه ریزی موثر در مدیریت با این دیدگاه طراحی شده است و می تواند راهنمای بسیار خوبی برای مدیرانی باشد که قصد دارند این وظیفه را به نحو احسن به انجام برسانند.

 

سازماندهی در مدیریت

سازماندهی در واقع فعالیتی ضروری است که به کمک آن هدف های خرد شده سازمان را به وظایف کوچکتری تبدیل کرده و واحدها و افراد مختلف را برای انجام آن فعالیت ها بکار می گیریم.

دومین اصل از اصول پنجگانه مدیریت ( وظایف پنجگانه مدیریت ) ، سازماندهی است.

  1. سازماندهی: اصول سازماندهی در مدیریت

سازماندهی یکی دیگر از پنج وظیفه اصلی مدیریت است. که در اینجا مورد بحث قرار می گیرد.

سازماندهی در واقع فعالیتی ضروری است که به کمک آن هدف های خرد شده سازمان را به وظایف کوچکتری تبدیل کرده و واحدها و افراد مختلف را برای انجام آن فعالیت ها بکار می گیریم.

در سازماندهی مدیر ، منابع سازمان (شامل منابع انسانی، منابع مالی، ماشین آلات وتجهیزات و ….) را به مؤثرترین شکل ممکن کنار هم بکار می گیرد تا به اهداف تعریف شده دست پیدا کند. سازماندهی را می توان تعیین واحدهای سازمانی، تعریف پست های سازمانی و مشاغل، گروه بندی افراد با شرح وظایف آنان ، اصول هماهنگی و همکاری آنان با یکدیگر نامید. به طوری که بتوان از توانایی های افراد و منابع به طور شایسته ای استفاده کرد. مثلا تعریف چارت سازمانی اصولی و کارا می تواند یکی از اصول سازماندهی باشد. که در آن واحدهای مختلف ، افرادی که در آنها کار می کنند، ارتباطات فی مابین تعریف می شود. نوشتن شرح وظایف به دنبال آن می تواند یکی دیگر از اصول سازماندهی در مدیریت باشد.

 اصول سازماندهی در مدیریت و مراحل اصلی آن

  1. طراحی و تعیین فعالیت ها
  2. دسته بندی فعالیت ها و تعریف واحدهای اصلی سازمان
  3. تعریف پست های سازمانی بر مبنای فعالیت ها و واحدهای تعریف شده
  4. تعریف ارتباطات این واحدها و پست های سازمانی
  5. تعریف وظایف و شرح شغل هر کدام از این پست های سازمانی بر مبنای فعالیت ها ی دسته بندی شده

با انجام ۵ مرحله ی بالا شما به یک چارت سازمانی مفید و کارا که در آن واحدهایی منسجم و هدفمند بعلاوه پست ها و مشاغل سازمانی به خوبی تعریف شده اند دست پیدا می کنید. این چارت سازمانی در واقع نشأت گرفته از اهداف اصلی سازمان می باشد و تمامی آنها در راستای اهداف اصلی فعالیت می کنند.

ضعف بزرگی که در بسیاری از سازمانها وجود دارد، وجود واحدها و پست های سازمانی بدون ارزش افزوده است. معمولا وقتی ما برای مشاوره به سازمان ها ورود می کنیم و اقدام به سازماندهی می کنیم، میبینیم برخی مشاغل، اضافی طراحی شده اند و هدف خاصی را دنبال نمی کنند.

سازماندهی غلط می تواند موجب اتلاف منابع سازمان شود.

تفویض اختیار برای واگذاری مناسب و صحیح کارها هم یکی از مهارتهای ضروری برای انجام یک سازماندهی موفق و کاراست. در این راستا هم محصول تفویض اختیار می تواند به کمک شما بیاید و شما را یاری رساند.

 

استخدام

استخدام و به کار گماردن یکی دیگر از اصول پنجگانه مدیریت ( وظایف پنجگانه مدیریت ) و یا وظایف اصلی مدیریت است که به نوبه ی خود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این اصل یا وظیفه را هم در زیر بررسی می کنیم.

به کار گماردن یکی دیگر از اصول پنجگانه مدیریت ( وظایف پنجگانه مدیریت ) و یا وظایف اصلی مدیریت است که به نوبه ی خود از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این اصل یا وظیفه را هم در زیر بررسی می کنیم.

  1. بکار گماردن: استخدام و به کار گیری کارمندان عالی

بکارگماردن به نظر من در بین وظایف اصلی مدیریت اهمیتی حیاتی دارد اما متاسفانه خیلی کم منابع علمی به آن پرداخته اند و در بین وظایف اصلی مدیر توجه کمتری به آن شده است. بکار گماردن یعنی استخدام و بکارگیری نیروی انسانی مناسب پست ها و مشاغل سازمانی که در مرحله ی سازماندهی تعریف شده اند.

فکر کنید که نیروی انسانی مناسبی استخدام نکنید. به نظر شما آیا فعالیت ها و شرح وظایف تعریف شده ی شما به انجام خواهد رسید؟ قطعا خیر. پس نتیجه چه می شود؟ کاملا شفاف است سازمان و مدیر در رسیدن به اهداف تعریف شده ی خود شکست می خورند. بدون داشتن نیروی انسانی خوب دستیابی به اهداف سازمانی کاری تقریبا محال است. پس یک مدیر باید بتواند نیروهایی کارآمد و مناسب هر شغل استخدام نماید. آنها را آموزش دهد و در نهایت بکار بگیرد. این نیروهای انسانی هستند که آن فعالیت های سازماندهی شده و دسته بندی شده را به انجام می رسانند. و در نتیجه اهداف خرد شده بدست می آیند. و در نهایت اهداف سازمانی محقق می شوند. برای این منظور مدیر باید اصول استخدام نیروهای انسانی مناسب را به خوبی بیاموزد.

پر کردن مشاغل  ساختار سازمانی تعریف شده از طریق شناسایی نیازمندی های هر شغل ، امکان پذیر است. پس ابتدا مشاغل ساختار سازمانی را به خوبی شناسایی کنید. سپس بررسی کنید و ببینید مشاغل این شغل چه مهارتهایی نیاز دارد. سپس اقدام به استخدام و بکارگیری نیروی انسانی مناسب آن شغل کنید.

محصول استخدام بهترین ها به شما در آموزش و یادگیری این مهارت کمک های شایانی می کند. در این محصول شما اصول مصاحبه شغلی را نیز خواهید آموخت.

 

هدایت و رهبری در مدیریت

یکی دیگر از وظایف اصلی مدیریت ( اصول پنجگانه مدیریت ) هدایت و رهبری است. هدایت و رهبری بعنوان اصلی شناخته شده و مورد توافق بسیاری از صاحبنظران علم مدیریت در میان وظایف پنجگانه مدیریت شناخته می شود. در ادامه آن را بررسی خواهیم کرد.

یکی دیگر از  وظایف اصلی مدیریت ( اصول پنجگانه مدیریت ) هدایت و رهبری است. هدایت و رهبری بعنوان اصلی شناخته شده و مورد توافق بسیاری از صاحبنظران علم مدیریت در میان وظایف پنجگانه مدیریت شناخته می شود. در ادامه آن را بررسی خواهیم کرد.

  1. هدایت و رهبری: اصل چهارم در میان اصول پنجگانه مدیریت

در تعریف معنا و مفهوم رهبری سازمانی و هدایت کارکنان در محیط های کاری نظرات بسیاری وجود دارد و البته هیچکدام از آنها هم به طور جامع نمی توانند این مفهوم را آنچنان که شایسته است تببین نمایند.

رهبری هنری است که باعث می شود افراد با میل و رغبت و با انگیزه و علاقه ، فعالیت های تعریف شده برای آنان را به انجام برسانند و همواره تلاش کنند که این وظایف را به بهترین وجه انجام دهند. رهبری نیاز به توانایی تاثیرگذاری دارد که مدیر باید آن را در خود تقویت نماید.

مدیر بعد از بکارگماردن نیروها و کارکنان مناسب هر شغل ، باید بتواند آنان را در مسیر رسیدن به اهداف تعریف شده خود هدایت و راهنمایی کند. به طوری که آنان با عشق و علاقه فعالیت ها را به انجام برسانند و کم و کاستی در این بین وجود نداشته باشد. برای اینکار نیاز است که مدیر بتواند سطح انگیزه کارمندان را بالا نگه دارد. با انگیزه نگه داشتن کارمندان خود می تواند بعنوان یک وظیفه اصلی دیگر تعریف شود. اهمیت انگیزه کارمندان تا آنجایی است که می توان گفت:

کارمندان بدون انگیزه یکی از عوامل شکست سازمان هاست.

مدیر باید اصول با انگیزه نگهداشتن کارمندان و افزایش انگیزه آنان را بخوبی یاد بگیرد. داشتن این مهارت به خودی خود می تواند وظیفه چهارم از وظایف اصلی مدیران را پوشش دهد.

کارمندان باید به صورت ذهنی و عاطفی درگیر فعالیت ها شوند نه از روی اجبار و زور. بسیاری از مدیران مشغول بودن کارمندان را به عنوان مشارکت می شناسند. که باید گفت اینطور نیست بلکه آنان فقط به صورت جسمی با کار درگیر شده اند و به صورت عاطفی و ذهنی درگیری لازم را ندارند. مدیر باید برای موفقیت در این بخش از وظایف اصلی مدیریت ، مهارت انگیزه بخشی به کارکنان ، مهارت ارتباطی و هوش هیجانی خود را تقویت کند. برای این منظور محصولات انگیزه بخشی به کارکنان ، مهارت ارتباطی مدیر ، هوش هیجانی در مدیریت و کنترل خشم در مدیریت توصیه می شود.

 

کنترل در مدیریت

آخرین وظیفه از وظایف پنجگانه مدیریت یا اصول پنجگانه مدیریت ، کنترل است. در واقع در صورتی که مدیر تمامی وظایف فوق را به درستی به انجام برساند ولی آنها را کنترل نکند هیچ تضمینی وجود ندارد که فعالیت ها آنگونه که تعریف شده اند به انجام برسند.

آخرین وظیفه از وظایف پنجگانه مدیریت یا اصول پنجگانه مدیریت ، کنترل است. در واقع در صورتی که مدیر تمامی وظایف فوق را به درستی به انجام برساند ولی آنها را کنترل نکند هیچ تضمینی وجود ندارد که فعالیت ها آنگونه که تعریف شده اند به انجام برسند.

  1. کنترل : اصل نهایی اصول پنجگانه مدیریت

مدیریت بدون کنترل راندن در تاریکی است. مدیر به کمک کنترل نسبت به نحوه ی تحقق اهداف و انجام فعالیت ها آگاهی می یابد و می تواند نسبت به کشف انحرافات و اصلاح آنها اقدام کند. کنترل یک ابزار کاربردی مدیران در کلیه رده های سازمانی است از مراتب عالی گرفته تا رده های سرپرستی.

سازمانها بدون داشتن یک سیستم کنترلی موثر در تحقق ماموریت های خود موفق نخواهد شد و نمی تواند از منابع خود به خوبی استفاده کند، قطعا علاوه بر انحراف از اهداف اصلی خود منابع را نیز به هدر می دهد.

کنترل موثر یک الزام برای داشتن یک مدیریت موثر است. چرا که پیش بینی ها و برنامه های عملیاتی همواره با درصدی خطا توام هستند. کشف و اصلاح این خطاها از الزامات و وظایف اصلی مدیریت است و باید گفت بدون کنترل این امر امکان پذیر نیست.

یکی دیگر از کارکردهای کنترل این است که مدیر را از تغییرات محیطی آگاه می سازد همچنین از اثرات آن بر سازمان ، کیفیت و کمیت کالاها، خدمات سازمان و … آگاهی می یابد.

همه ی شواهد فوق نشان می دهند که سازمانهای امروزی به ویژه سازمانهای ایرانی نیاز ضروری به یک سیستم کنترل دارند.

کنترل را می توان مقایسه بین آنچه هست و آنچه باید باشد نامید.

چه چیزهایی باید کنترل شوند؟

واقعیت این است که کنترل بر کلیه منابع اعمال می شود. منابع مالی، منابع اطلاعاتی، عملیاتی، فرآیندها، منابع انسانی و …. اما اصول کنترل منابع انسانی با کنترل بقیه منابع و فعالیت ها کاملا متفاوت است. و اگر مدیری این تفاوت را درک نکند به طور حتم در این مسیر دچار مشکلات بزرگی می شود.

انسان اصولا کنترل گریز است و نداستن این موضوع موجب ایجاد مقاومت در آنها می شود. لذا ضروری است که مدیر از اصول کنترل و نحوه ی آن آگاهی لازم را داشته باشد. وجود فعالیت هایی مثل کنترل کیفیت، کنترل امور مالی، کنترل فروش، کنترل موجودی ها، ارزیابی عملکرد،  نمونه هایی از تلاش های مدیران برای کنترل منابع و فعالیت هاست. اما اغلب سازمانها و مدیران از داشتن یک کنترل منسجم بی بهره هستند و تلاش های آنان برای کنترل به صورت پراکنده صورت می پذیرد. گاهی این پراکندگی موجب می شود توجه مدیر از قسمت های مهم سازمان به قسمت هایی با اثر کم معطوف شود. و این خود باعث می شود فعالیت های مهم تا زمانی که به شکست منتهی نشوند در سازمان دیده نشوند. بعد از شکست معمولا مدیران به سراغ این فرآیندها می روند که دیگر دیر شده است و سازمان ضررهای هنگفتی هم متحمل می شود.

کنترل اصولا به سه دسته کلی زیر تقسیم بندی می شود.

  1. کنترل قبل از انجام کار
  2. کنترل حین کار
  3. کنترل پایان کار

که تمامی آنها هم اصول کنترلی خود را دارند و مدیر باید قادر باشد تا منافع و مضرات هر کدام از آنها را در سازمان شناسایی و بر اساس آنها اقدام به انتخاب مدل و نوع کنترل نماید. در برخی از فرآیندها کنترل ابتدای کار و حین کار امکان پذیر نیست و مجبور به کنترل پایان کار هستیم در برخی دیگر برعکس.

هر کدام از این انواع کنترل هزینه های خود را دارند که باید در طراحی سیستم کنترلی به آنها توجه نمود. انسجام اطلاعات و خلاصه سازی آنان نیز باید در طراحی سیستم کنترلی مورد توجه قرار گیرد اگر مدیر هر روز با انبوهی از اطلاعات روبرو شود به دلیل نداشتن فرصت کافی برای رسیدگی، به تدریج آنها را نادیده می گیرد.

در مجموع داشتن یک سیستم کنترلی برای هر سازمانی از الزامات کنترل است. من در این راه اقدام به ابداع روشی برای کنترل در سازمانها نموده ام که می تواند مدیران را در طراحی یک سیستم کنترلی جامع و کاربردی یاری رساند.

محصولات سیستم سازی کسب و کار و طراحی سیستم کنترلی در مدیریت به روش تارعنکبوت می تواند مورد استفاده قرار گیرند.

جمع بندی وظایف اصلی مدیریت ( اصول پنجگانه مدیریت )

در نهایت باید گفت موارد فوق اصول پنجگانه مدیریت یا وظایف پنجگانه مدیریت بودند که تشریح شدند. ولی مدیر وظایف گسترده تری دارد و نمی توان به اینها بسنده کرد. در این راستا نیاز به آموزش مهارتهای مدیریتی دارد تا بتواند وظایف خود را به نحو احسن به انجام برساند و منافع خود و سازمان را کسب نماید. من این مهارتها را به ۲۳ دسته تقسیم کردم و اعتقاد دارم که هر مدیر قبل از هر چیزی نیاز به تقویت این مهارتها در خود دارد و بر همین اساس محصول مهارتهای حرفه ای مدیر طراحی و تولید شده است می توانید برای شناخت و برنامه ریزی برای ارتقاء این مهارتها از آن استفاده نمایید.

  • sahar62 heidari